بزرگترین مشكل زیستمحیطی كشور كه در سال 91 نیز تداوم یافت خشك شدن دریاچه ارومیه است ولی آیا سازمان میتواند دریاچه را نجات دهد؟
محیط طبیعی و سازمان
به گزارش سلامت نیوز به نقل از اعتماد ؛ طبیعی است كه با وجود حدود 2700 محیطبان در سراسر كشور پهناور ایران عزیزمان، انتظار داشته باشیم كه آنچه كه سازمان در زمینه محیط انسانی كم گذاشته در محیطهای طبیعی جبران كند ولی آیا اینگونه بوده است؟
پرفسور اسماعیل كهرم می گوید : بزرگترین مشكل زیستمحیطی كشور كه در سال 91 نیز تداوم یافت خشك شدن دریاچه ارومیه است ولی آیا سازمان میتواند دریاچه را نجات دهد؟ پاسخ منفی است ولی سازمان میتوانست مانع از خشك شدن دریاچه ارومیه شود. اگر سازمان ارزیابی زیست محیطی روی احداث سدها را جدی پیگیری میكرد، نیمی از این سدها ساخته نمیشدند. در گذشته و در زمان وزیر نیروی سابق كه این سدها را به دریاچه تحمیل كرد، وزیر زیست محیطی شناخته شد و مورد تقدیر و تمجید قرار گرفت! دهان كجی به منتقدان. ولی اكنون سازمان اختیاری برای احیای دریاچه ندارد.
كنفرانسی نیز دو ماه پیش در ارومیه تشكیل داد (با همكاری استانداری آذربایجان غربی) كه بینالمللی بودن آن جای صحبت دارد!! در مورد دریاهای مازندران و نیز خلیج فارس، سازمان چنان منفعل عمل میكند كه بنده تفاوتی بین خودم و مقامات سازمان نمیبینم. مثلا بنده به عنوان یك شكاربان قدیمی اعلام میكنم كه دریای مازندران آلوده است و خلیج فارس در معرض تهدید است. این یك هشدار است به مقامات سازمان با بیش از هفت هزار نفر پرسنل كه كاری بكنند. آن وقت قائممقام سازمان نیز در حضور جراید و با برد فراوان رسانهیی اعلام میكنند «دریای مازندران به راستی آلوده است». ملاحظه میفرمایید؟ تفاوتی بین بنده و ایشان كه ابزار اجرایی در اختیار دارند نیست! بنده متوجه نیستم ایشان وقتی این موضوع را ابراز میكنند از مردم انتظار دارند كه دریا را پاكسازی كنند؟ در زمینه جنگلها، این سرمایههای ملی در شمال و زاگرس كماكان در حال تحلیل رفتن است و نابودی.
در زمان ریاست خانم ابتكار قرار شد كه 10 درصد این جنگلها تحت حفاظت سازمان قرار گیرند. به قرار اطلاع این پهنهها هنوز تعیین حدود نشدهاند. میدانیم كه حفاظت از تنوع زیستی بدون حفاظت از زیستگاهها غیرممكن است و وقتی كه پاركها و مناطق حفاظت شده را از دست میدهیم، طبعا خانه حیاتوحش را بر سرشان خراب میكنیم.متاسفانه سازمان، با سماجت رییس آن در آوردن ببر سیبری (به جای مازندران) و قرار دادن آن در یك محوطه محصور، موضوع حفظ حیات وحش بینظیر ایران را تحتالشعاع یك امر غیرعلمی كردهاند. با كمال شرم باید بگویم كه برخی از دوستان قدیم نیز در این پروژه كاملا غیرعلمی مشاركت كردند و آب به آسیاب اشتباهات ریختهاند!در تمام دنیا روابط عمومی در سازمانهای حفاظت محیط زیست مهمترین و قویترین و تاثیرگذارترین ادارات است و در محیط زیست ما؟ نه دیده میشوند و نه شنیده.
وقت خود را صرف آن میكنند كه صحت مدارك دانشگاهی فلان علاقهمند محیط زیست را بررسی كنند. آن وقت اسعد تقیزاده و خالدی، دو محیطبان در زندان یاسوج روزگار میگذرانند و سازمان دست روی دست گذاشته. سازمان نه تنها برای رهایی آنان و یا تغییر قوانین حمل سلاح كاری انجام نداده بلكه آنان را از صحبت با كسانی كه به كمك رفته بودند منع كرده و آنها را از یك درددل ساده تلفنی با آنها كه صادقانه با خاندان های مقتول مذاكره كرده بودند، منع كردند!جالب آن است كه تا قبل از مداخله علاقهمندان محیط زیست، سازمان حتی در سطح استان هم سعی در فیصله دادن غائله نكرده بود در حالی كه: سر چشمه شاید گرفتن به بیل/ چو پر شد نشاید گرفتن به پیل».
نتیجه
بنده نمره عملكرد سازمان حفاظت محیطزیست را به شما واگذار میكنم ولی این را میدانم كه حتی با ارفاق فراوان، این كارنامه نمره قبولی نمیگیرد.
نظر شما